سیستم اعلام حریق
تاریخچه اولین سیستم اعلام حریق درجهان
از تاریخ و اتفاقات ثبت شده، انسانها متوجه شدند واکنش و عملکرد سریع در زمان بروز آتش سوزی و حریق نقش بسیار مهم و حیاتی در کنترل آن دارد. در قرون اخیر، وقتی کسی متوجه حریق میشد نگاهبان شبانه یا هرکسی که متوجه شده بود از زنگ دستی یا شیپور مخصوص، ادارات آتش نشانی یا هر مرکز ذیصلاحی را اطلاع رسانی میکرد. و یا با استفاده از ناقوس کلیساها یا سوت بخار کارخانجات اینکار انجام میشد، که بعضا با خطا همراه بود و آتش نشانی بصورت دقیق نمیتوانست محل را شناسایی کند لیکن با اختراع تلگراف ( توسط ساموئل اف.بی.مورس) این گزارش دهی کاملتر و سریع تر انجام می شد
نیویورک اولین شهر ایالات متحده بود که در سال ۱۸۴۷ میلادی، با ساخت خطوط تلگراف ( با استفاده از نصب نمودن تیرچه های مخصوص در زمین)، جهت اعلام حریق از شهرداری به ایستگاههای آتش نشانی و با ساختن زنگهای ناقوسی اقدام نمود. سر مهندس شهرداری ( کورنلیوس اندرسون) پروژه ساخت سیستم اعلام حریق را در همین سال اعلام و شروع کرد.
ویلیام چنینگ، دکتر جوان و علاقمند به اعلام و اطفاء حریق و همکارش، موسی جی. فارمر در مارس ۱۸۵۱، مایل شدند که در شهر بوستون، از سیستم زنگ شهری و با استفاده از ریجستر چاپ ساموئل مورس در جزء اصلی سیستم نصب گردد. این سیستم حدودا از ۶۴ کیلومتر ( ۴۰ مایل) سیم جهت وصل نمودن ایستگاه اصلی و مرکزی به ۴۰ تابلو ارسال اطلاعات و ۱۹ زنگ در اماکنی مانند کلیسا، مدارس و جایگاههای آتش لوکوموتیورانی استفاده نمود، ولی چندین اشکال و ایراد فنی مشاهده شد بعد از برطرف شدن معایب مذکور سیستم منصوبه دایا قابلیت به انتقال ضربه الکتریکی از چرخه کد قطع کننده مدار و ثبت کد مورس نقطه یا خط تیره در ریجستر چاپ بود.در مورخه سی ام آوریل سال ۱۸۵۲، ظرف یک شبانه روز که این سیستمها در سرویس قرار داده شد یک آلارم هشدار برای حریق از خیابان کازوی ارسال شد.
دکتر جوان، مقاله ها و میتینگ های زیادی در مورد سیستم اعلام حریق شهر بوستون عنوان نمود و در زمان این سخنرانی و جلسات در موسسه اسمیتسونیان در مارس ۱۸۵۵ که رییس پست و نماینده قانونی تلگرافخانه کارولینای جنوبی(جان ان.گیمول) برای نخستین باز از وجود این سیستم که بتازگی اختراع شده بود بسیار تحت تاثیر توانمندی وقابلیت سیستم قرار گرفته و حقوق ساخت آنرا بدوا در غرب و جنوب و سپس برای کل کشور خرید کرد. این شخص در سال ۱۸۵۶ به برادرش که تخصص زیادی در مورد ساعت و دیگر مکانیسمهای مکانیکی و الکتریکی داشت ملحق شد و تا سال ۱۸۷۱ این دو نفر استفاده از خط تولید خود را با بهره گیری از مدلهای محور ارتجاعی باکس های سیگنال اعلام حریق گسترش دادند و طراحی جعبه های هشدار بدون تداخل کشش توسط ادبین راجرز و موسی جی.کران گسترش داده شد.در سال ۱۸۸۰ میلادی گاردینر، نظریه و طرح خود را جهت حذف تداخل امواج بین جعبه های اعلام حریق دارای ارسال هم زمان اختراع و به ثبت قانونی رساند. با توجه به اینکه در اواخر قرن نوزده میلادی ۳۶ شرکت دیگر در صنعت تلگراف اعلم حریق فعالیت داشتند ولی شرکت گیمول بیش از ۹۵ % ارزش سهام بازار ایالات متحده آمریکا را در ید مالکیت خود داشت.
سیستم دستی اعلام حریق برای نخستین مرتبه توسط راجرز ساخته و اختراع او با نام سیستم اعلام حریق کمکی ثبت شد. جورج میلیکن در ۱۸۸۵ پیشرفتهایی در این سیستم ایجاد کرد که استفاده نامحدود از آنرا در تمامی ایالات متحده امکانپذیر ساخت.
تا سال ۱۸۷۱ میلادی شرکتهای خصوص منجمله تلگراف منطقه ای آمریکا (ADT)، محافظ برق هولمز، و محافظ برق ردآیلند ایجاد شدندو تا ارائه خدمات استفاده عمومی از ایستگاه های مرکزی در مناطق شهری جهت عملیات اعلام خطر و
سپس هشدار الکتریکی سرقت (دزدگیر) و سرویس اعلام حریق از طریق تلگراف را برای ساختمانهای مسکونی و شرکتهای و کارخانجات فراهم آوردند
اولین سیستم اعلام حریق کمکی برای ارسال یک دور کد جهت ارسال به پیام رسان و دو دور کد برای ارسال به اداره پلیس و سه دور کد برای اعلام آنی حریق بهره میبردند. استفاده از این نوع سیستمهای تلگراف همچنان رایج بود تا اینکه مشکلات و معایبی بوجود آمد که باعث کاهش اطمینان این گونه سیستمها گردید. نگرانی اصلی این بود که قطع شدن حلقه مداری (Loop) که باکس های سیگنال متصل به ایستگاه مرکزی را تغذیه می کردند میتوانست تمام حلقه ها را غیر فعال نمایند و در نتیجه کسر محافظت از استفاده کنندگان و مشتریان ایستگاه اصلی را باعث میشد.
در سال ۱۹۲۳ سومین نگارش کتاب راهنمای بازرسی بیمه آتش سوزی منتشر و اظهار نمود که بهترین راه خدمت، وقتی اتفاق میافتد که نگهبان شیف شبانه فقط برای یک هدف ( نگهبانی) نه برای نظافت و اینکه خانواده اش در آن محل زندگی می کنند استخدام شود که در مورد دوم، نگهبان مربوطه اکثرا در محل سکونت خود به جای گشت در ساختمان قرار داشت.
در استانداردهای ۱۹۲۳ خدمات نگهبانی شب و هشدار حریق شرکت بیمه GA عنوان کرد نگهبان شیفت شب باید از ساعت ۶ بعدظهر تا ۶ صبح و همچنین در طول روز یکشنبه، روزهای تعطیل و زمانی که اداره تعطیل است هر یکساعت به کلیه ایستگاههای مورد تأیید سرکشی کند. استفاده از چراغ قوه برقی تایید شد و این استانداردها از هیئت ملی بیمه که حریق را بیمه کرده بودند اقتباس شده است. و هرگاه که سیستم اعلام حریق که بخشی جدایی ناشدنی از اداره اصلی بحساب بیاید ارسال هشدار آتش توسط سیستم نظارتی نگهبان از هر وسیله و تجهیزات دیگر بهتر میباشد.
چاپ نهم کتاب راهنمای محافظت در برابر حریق آمریکا (NFPA) دستورالعملی را در مورد حق استخدام نگهبان شیفت شب معین کرد: میبایست دقت شود که نگهبان، فرد لایق است. شخصیت و عادت قابل اطمینانش باید بلامنازع و بیطرفانه باشد. توصیه میشود سیگاری نبوده و به هیچ وجه از دخانیات در زمان بازدید از ایستگاه استفاده نکند. این شخص باید از هوش زیادی برخوردار بوده و در مواقع خطر سریع تصمیم گرفته و اقدام عملی نماید و نظراتش الزاما سودمند باشد. نگهبای شیف شب باید مردی شجاع و نترس و از نظر جسمی قوی و رضایت بخش باشد و دارای حواس بینایی، شنوایی، بویایی و حتما هر دو دست و پایش و ضربان قلب و قدرت جسمانی کامل باشد. این شخص نباید خیلی کم سن و سال و نه خیلی سالمند باشد. سواد این شخص باید در حد متوسط و بتواند به زبان انگلیسی گفتگو نماید و حتما قادر به نگارش یه گزارش کار ساده باشد.
تاریخچه ی آتش نشانی در ایران
در کشور ما ایران بیش از ۱۶۰ سال از تأسیس اولین ایستگاه آتش نشانی در شهر تبریز به سال ۱۲۲۱ شمسی و نزدیک به هشتاد سال از تأسیس آتش نشانی پایتخت می گذرد …
ایمنی را مصونیت در برابر آسیب های ناشی از حوادث، اعم از طبیعی و غیرطبیعی معنا کرده اند. از آن جایی که نمی توان به ایمنی به صورت صد در صد دست یافت، کارشناسان معمولاً از اصلاحاتی نظیر «ارتقاء و ایمنی» و «سطح پیشرفت ایمنی» استفاده می کنند.
آتشنشانی چگونه در ایران شکل گرفت؟
((حاجی میرزا احمد نام، قهوهخانه سرپوشیده ملکی سراجالملک را که نزدیک قراولخانه دروازه قدیم شمیران واقع است، اجاره کرده، بالاخانه و خود قهوهخانه را مملو از چلیکهای نفت کرده است. این انبار خیلی خطر دارد. چنانچه خداینخواسته حریق در آنجا واقع شود، معالجهپذیر نیست، لذا مراتب به جناب وزیرنظام اطلاع داده شد.))
این گزارشی است از وضعیت یکی از قهوهخانههای تهران که به دست امیرکبیر رسید و نخستین جرقه تاسیس مرکزی برای اطفای حریق را در ذهن امیر زد. امیر، نگاهی به گزارش انداخت، ابروانش را درهم کشید، دقایقی را به فکر کردن گذراند و بعد زیر لب زمزمه کرد: «… امان از جهل! امان از طمع! این مردم، به فکر خودشان هم نیستند و هیچ فکر نمیکنند که انبار کردن نفت، آن هم در مجاورت آتش اجاق و در جایی که هر روز دهها نفر به آن تردد میکنند و چپق و قلیان میکشند، چقدر خطر دارد و یک جرقه چطور ممکن است تمام زندگیشان را خاکستر کند.»
از اطفائیه تا آتشنشانی؛ آرزوی ناکام امیرکبیر
امیرکبیر که تازه چند ماهی میشد زمام امور کشور را به دست گرفته بود و علاقه و اشتیاق زیادی داشت تا تغییرات دلخواهش را در نظام سیاسی و اجتماعی کشور شروع کند و ضمنا در روزهای قبل نیز چنان گزارشهایی به دستش رسیده بود، با خود اندیشید: شواهد نشان میدهد قهوهخانه میرزا احمد تنها مکانی نیست که چنین وضعیتی دارد و قطعا خیلیهای دیگر هم ممکن است اشتباه او را کرده باشند.
تا قبل از صدارت امیرکبیر، نفت مورد نیاز مردم برای مصارف سوخت و روشنایی، در بشکههای ۱۱۰ کیلویی، به وسیله شتر، از بادکوبه روسیه وارد میشد و مردم برای خرید نفت از ظرفهایی به گنجایش دو سیر و نیم (۵.۱۸۷ گرم)، پنج سیر (۳۷۵ گرم) و چارک (۷۵۰ گرم) یا بزرگتر استفاده میکردند، اما در آن زمان بعضی تجار، برای آنکه بتوانند نفت را راحتتر در تمام مناطق کشور توزیع کنند، آن را به صورت حلبهای ۲۰ کیلویی هم وارد میکردند. با این حال، به دلیل وارداتی بودن نفت و از آنجا که گاهی به طور نامرتب توزیع میشد یا در برخی از محلات اصلا توزیع نمیشد، گروهی از مردم دسترسی دائمی به نفت نداشتند و برای اینکه از نظر تهیه آن در مضیقه نمانند، هرگاه نفت گیرشان میآمد، مقدار زیادی از آن را خریداری میکردند و خصوصا از وقتی واردات نفت چلیکی رایج شد، به دلیل آنکه نگهداریاش سادهتر بود، انباشت نفت توسط خانوادهها و خصوصا کسانی که از نظر شغلی نیاز بیشتری به نفت داشتند، شدت گرفت.
تأسیس نخستین اطفائیه در تبریز
امیرکبیر نخستین کسی بود که تصمیم گرفت به موازات آگاه ساختن مردم در مورد خطرات آتش، نهادی هم برای مقابله با حریق در سراسر کشور ایجاد کند و چون در دوره ولیعهدی ناصرالدین شاه سالها در تبریز خدمت کرده و به چشم دیده بود در آن شهر تأسیسات و تجهیزاتی به امر آتشنشانی تخصیص یافته است، قصد الگوبرداری از اقدامات انجام شده در آن شهر و تعمیم آتشنشانی در سطح کشور را داشت؛ اما عمرش کفاف نداد.
پیش از آن، در سال ۱۲۲۱ شمسی ماموران روسیه تزاری برای تامین امنیت و حفظ منافعی که در تبریز داشتند امکاناتی را به امر آتشنشانی اختصاص داده بودند که از چند پمپ دستی دوطرفه، از جنس برنز و مس برای پمپاژ آب تشکیل میشد. اقدامات روسها در تبریز، اگرچه حکم نخستین سند درباره تاسیس نهادی رسمی برای مبارزه با آتش در ایران را دارد، ولی اسناد تاریخی گواهی میدهد که از آن امکانات فقط برای اطفاء حریق استفاده میشد و برای مقابله با سایر حوادث کارایی نداشت. در حالی که قاسمخان والی، وقتی اداره اطفائیه تبریز را بنیان گذاشت، رسیدگی به سایر حوادث غیرمترقبه، از سیل و زلزله گرفته تا آوار، سقوط از بلندی و… را هم جزء وظایف اطفائیه قرار داد و کوشید ابزار و ادوات مقابله با آن سوانح نیز تهیه شود و در اختیار مأموران شاغل در اداره اطفائیه قرار گیرد.
احداث برج یانقین
یکی از ویژگیهای اداره اطفائیه تبریز که در حد خود نوعی ابتکار بدیع به شمار میآید، احداث برج «یانقین» است که در کنار ساختمان اطفائیه قرار داشت و هماینک نیز ایستگاه شماره یک و ساختمان مرکزی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی تبریز در مجاورت آن قرار دارد. واژه «یانقین» در زبان مردم آذربایجان به معنای آتش و آتشسوزی است و فلسفه وجودی برج زیبا و دیدنی یانقین که با ۲۳ متر ارتفاع، یکی از ابنیه معروف دوره قاجاریه در تبریز محسوب میشود، آن بود که چون در زمان تاسیس اداره اطفائیه هیچگونه امکانات مخابراتی برای تماس سریع مردم با آن وجود نداشت و احتمال میرفت در صورت وقوع آتشسوزی مأموران زمانی در جریان حادثه قرار بگیرند و به محل آتشسوزی برسند که کار از کار گذشته و زیان فاحشی به بار آمده باشد، قاسمخان والی، برج را به عنوان دیدهبان احداث کرد و دستور داد در تمام ساعات شبانهروز، عدهای در اتاقک دیدهبانی بالای آن به نگهبانی مشغول باشند و در صورت مشاهده دود و آتش یا غبار غلیظ در هر نقطهای از شهر، محل را شناسایی کرده و سپس با به صدا درآوردن زنگ برنزی بزرگی که در بالای برج تعبیه شده بود، مامورانی را که به حالت آماده باش در پایین برج مستقر بودند مطلع سازند، تا به آنجا بشتابند.
تاسیس اداره اطفائیه تهران
بعد از شروع سلطنت رضاخان، تشکیلات بلدیه به نحو محسوسی تغییر کرد و برای آنکه شهر تهران سروسامانی به خود بگیرد و از وضع سابق خارج شود، در سال ۱۳۰۳ شمسی، یک دستگاه اتومبیل آبپاش برای آبپاشی خیابانهای خاکی شهر خریداری کرد و یک سال بعد، هنگامی که سرلشکر کریم بوذرجمهری کفالت بلدیه تهران را بر عهده داشت، وجود همان ماشین آبپاش، مقدمهای برای شکلگیری نهادی برای مقابله با آتشسوزی در تهران شد. به این ترتیب که چند متر لوله، یک سر لوله و چند شیر به آن ماشین افزودند تا برای اطفاء حریقهای احتمالی نیز کارایی داشته باشد.
در ابتدای تاسیس اداره اطفائیه، فردی آلمانی به نام هانری فردریش دوئل که از مکانیکهای قشون به شمار میآمد، به ریاست فنی و یکی از افسران روس سفید به نام کلنل وربا (که به ایران پناهنده شده بود)، به ریاست نظامی آن منصوب شدند و اداره موصوف با ۱۵ نفر پرسنل که همگی از درجهداران قشون بودند، کار خود را شروع کرد؛ ولی در سالهای بعد، به موازات تجهیز اداره اطفائیه، در کادر ادارهکننده آن تشکیلات نیز تغییراتی به وجود آمد و ادارهاش تحت نظر روسای ایرانی که از بین افسران ارتش انتخاب میشدند، قرار گرفت و بر تعداد کارکنانش افزوده شد.
نخستین آتشسوزی بزرگ در تهران
روز ۸ مهرماه ۱۳۰۷ سالن سینمای صنعتی واقع در خیابان لالهزار آتش گرفت. آتشسوزی در آن سالن که یکی از مدرنترین و مجهزترین سینماهای پایتخت محسوب میشد و به نمایش فیلم برای بانوان اختصاص داشت، به دلیل وسایل قابل اشتعال در آن، در زمانی کوتاه شدت گرفت و بناهای اطراف را نیز به خطر انداخت و ماموران آتشنشانی، گردان مهندسی ارتش و عوامل پلیس ساعتها زحمت کشیدند تا توانستند آتش را خاموش کنند؛
فردای آن روز، روزنامه اطلاعات، با انتشار گزارش مشروحی از واقعه، به لزوم تقویت آتشنشانی تهران اشاره و خاطرنشان کرد: «… وقتی واقعا فکر کنیم متوجه میشویم ما هیچ وسیله اطفائیهای نداریم، ما یک اداره مخصوص اطفائیه میخواهیم، برای اینکه به مجرد وقوع حریق و صدا کردن زنگ تلفن آن اداره، سوت اتومبیلهای اطفائیه هم از طرفی بلند شود. متاسفانه تاکنون به این امر توجهی نشده است و مامورین نظمیه و بلدیه، باید با نبودن وسایل کافی خود را در خطر حریق بیندازند. علیایحال امیدواریم بلدیه زودتر درصدد تهیه وسایل کافی برای اطفاء حریق و تهیه چند دستگاه اتومبیلهای اطفائیه و اداره و بودجه مخصوص برای این منظور برآید که از مشقت کارکنان و مامورین فعلی اطفائیه و خطرات آن کاسته شود و اگر طالب کسب تمدن جدید دنیا هستیم، باید لوازم آن را نیز از هر حیث فراهم کنیم…»
تشکیلات اطفائیه، چندین سال، همچنان در خیابان چراغبرق و در گاراژهای حسینی و غرب دایر بود. تا اینکه بر اثر وسعت یافتن شهر و تعدد حریقهایی که در مناطق مختلف اتفاق میافتاد، مسئولان امر بالاخره متوجه شدند ماشینآلات و نفراتی که در اختیار دارند، جوابگوی نیازهای شهری با وسعت و جمعیت تهران نیست. به همین جهت، در سال ۱۳۱۰ شمسی با پیگیری کریم آقا بوذرجمهری، که در رابطه با امر آتشنشانی بیشترین مسئولیت را بر عهده داشت و به تعبیری مدیر ارشد آن خوانده میشد، برای احداث ساختمانی متناسب با وظایف اداره اطفائیه و همچنین تامین بودجهای منطبق با حجم فعالیتهای آن، پیشنهادی تهیه و تقدیم مجلس شد که با تصویب آن پیشنهاد، در سال ۱۳۱۱ اداره اطفائیه ابتدا به قسمت شرقی آسایشگاه سابق بلدیه و سپس به بیرون از محدوده شهر، به میدان حسنآباد و محل گورستان متروکهای که در آنجا واقع بود (محل کنونی ایستگاه شماره ۱ سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی)، انتقال یافت و ساختمان جدیدی در آن محل احداث و تدریجا تکمیل شد و کلیه تشکیلات اداره اطفائیه را به آنجا منتقل کردند.
در سال ۱۳۱۳ حسنخان معتضدی به ریاست اداره آتشنشانی منصوب شد. وی با علاقهمندیهایی که به کار خود داشت، از ابتدای قبول مسئولیت، شروع به تلاش گستردهای برای سامان بخشیدن به امور اطفاء حریق کرد و ضمن خرید لباسهای نسوز برای آتشنشانها، دولت را متقاعد کرد یک فروند کشتی آتشنشانی نیز از آلمان خریداری کند، تا برای خاموش کردن حریق کشتیها، در دریاچه مازندران مورد استفاده قرار بگیرد و به این ترتیب، با سعی او، در استان گیلان نیز اداره اطفائیهای تشکیل شد که مرکز آن در بندر انزلی واقع بود.
تبدیل اطفائیه به آتشنشانی
در آخرین سالهای دهه ۱۳۲۰، که اندک اندک مشخص شد آتشنشانی حکم حرفهای تخصصی را دارد و دستاندرکارانش باید دانش فنی لازم را داشته باشند، لزوم برخورداری ماموران آتشنشان از مهارتهای فنی احساس شد و دولت عدهای از کارکنان اداره اطفائیه را برای گذراندن یک دوره آموزش حرفهای، به خارج از کشور اعزام کرد که پس از بازگشت آن عده به کشور، اداره اطفائیه اقدام به تشکیل کلاسهای ویژهای برای ماموران خود کرد و کسانی که در خارج از کشور آموزش دیده بودند، موظف شدند با تدریس در آن کلاسها، آنچه را آموختهاند، به همکاران خود آموزش دهند.
به این ترتیب، اداره اطفائیه اولین قدمها را برای تبدیل شدن به نهادی توانمند در راه گذاشت و سه سال بعد، در اواخر سال ۱۳۳۳ شمسی، هنگامی که نیروهای ماهر در حد نیاز تامین شده بود، عنوان اطفائیه به آتشنشانی تغییر یافت و چون آن هنگام مصادف با توسعه صنایع و شکلگیری مناطق مسکونی جدید در اطراف تهران بود، تصمیم گرفته شد آتشنشانی تهران علاوه بر داشتن یک اداره مرکزی سه شعبه نیز در نقاط مختلف شهر در اختیار داشته باشد که بر مبنای آن تصمیم و با سعی شهرداری، تهران علاوه بر اداره مرکزی آتشنشانی، صاحب شعباتی نیز در انتهای خیابان شهباز (خاقانی)، خیابان شوش و انتهای خیابان بهار شد.
همچنین به علت بعد مسافت تهران و شمیران و از آنجا که شمیران از نظر موقعیت جغرافیایی نسبت به تهران در ارتفاع قرار داشت و هنگام ضرورت، دسترسی به نقاط مختلف آن دشوار مینمود و اغلب اوقات همین امر موجب تاخیر در امدادرسانی به حادثهدیدگان میشد،
در همان سال قرارداد خرید چهار دستگاه اتومبیل آتشنشانی جدید با کارخانه ایرانی ارج که از مدتی پیش مطالعاتی را بر روی شبیهسازی مدل اتومبیلهای آتشنشانی خارجی شروع کرده بود، به امضا رسید و آن تجهیزات، پس از تحویل، در اختیار شهرداری شمیران قرار گرفت.
تا حدود ۳۰ سال بعد از تاسیس آتشنشانی، کارکنان آن اداره از وسایل و تجهیزات حفاظت فردی بهرهای نداشتند و هنگام مأموریتهایشان ناچار بودند با کفش و لباس معمولی در عملیات شرکت کنند. بعدها، لباس کار متحدالشکلی برای افراد آتشنشان در نظر گرفته شد و تعداد محدودی کلاه ایمنی نیز در اختیار آنها قرار گرفت، اما در سالهای بعدی، به موازات توسعه تهران اداره آتشنشانی رشد کرد و چون روز به روز برحسب ضرورت در برابر مسئولیتهای سنگینتری قرار میگرفت، تا حدی این مهم مورد توجه قرار گرفت و هنگام خرید وسایل اطفائی، اقلامی از وسایل حفاظت فردی نیز خریداری میکردند. از جمله در سال ۱۳۳۶ تعداد ۱۰ ماسک ضد گاز و ۶ ماسک ضد دود و در سال ۱۳۳۷ استفاده از لباس نسوز در آتشنشانی مورد استفاده قرار گرفت و به مرور زمان، آتشنشانی تهران به اسنوکر، نردبان، ماشین کفساز، تانکرهای مجهز، موتور پمپ، تور نجات، لباس نسوز، ماسک ضد گاز، ماسک ضد دود و… مجهز شد.
گسترش آتشنشانی در تهران
در سال ۱۳۴۰ شمسی، واحدی به نام گروه «امداد و نجات» در ایستگاه حسنآباد ایجاد شد تا در کنار اطفای حریق، امداد و نجات حادثهدیدگان را بر عهده بگیرد. در سال ۱۳۴۹ با توجه به ترافیک خیابانهای تهران و به دستور شهردار وقت یک کادر موتورسوار، با موتورسیکلتهایی که مجهز به بیسیم بودند و میتوانستند تا ۱۲۰ کیلوگرم بار حمل کنند – تشکیل شد و مقرر گردید در زمان وقوع آتشسوزی، با سرعت تجهیزات مقدماتی را به محل حادثه برسانند و تا رسیدن اتومبیلهای سنگین و نیروهای لازم، عملیات اولیه اطفائی را انجام دهند و بعدها چند شهرستان نیز به تجهیزاتی مشابه مجهز شدند. به اضافه اینکه در سال ۱۳۴۴ کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی در جلسه سوم دیماه خود، به منظور ارتقای ایمنی فرودگاههای کشور با خرید چند دستگاه اتومبیل آتشنشانی جهت اداره کل هواپیمایی کشوری موافقت کرد.
در سال ۱۳۵۰، با وجودی که چند ایستگاه جدید در تهران شروع به فعالیت کرد، تعداد ایستگاههای آتشنشانی تازه به ۷ واحد رسید؛ اما در سالهای بعد از آن، گسترش و توسعه آتشنشانی شتاب بیشتری گرفت. برای نمونه در سال ۱۳۵۳ سه پایگاه دیگر به تعداد ایستگاهها افزوده شد و روز ۲۵ اسفندماه سال ۱۳۵۵، در حالی که تعداد ایستگاهها به ۱۳ واحد رسیده بود، مرکز جدید ستاد و فرماندهی آتشنشانی و خدمات ایمنی در محل وسیعی در خیابان آزادی (آیزنهاور سابق) افتتاح شد و با شروع به کار آن مرکز، ایستگاه آتشنشانی میدان حسنآباد که تا آن تاریخ به عنوان ایستگاه مرکزی آتشنشانی مورد اشاره قرار میگرفت، به ایستگاه شماره ۱ تغییر نام داد و در سال ۱۳۵۶ مجموعا ۱۶ ایستگاه، که سه ایستگاه آن از امکانات نجات نیز برخوردار بود، در تهران فعالیت داشت.
در ششم آبان ماه ۱۳۵۳، در یکصد و سومین جلسه انجمن شهر تهران اساسنامه سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی در چهار فصل، ۲۸ ماده و ۱۴ تبصره تصویب شد که تا سال ۱۳۵۷ امور مختلف آتشنشانی بر مبنای اساسنامه مزبور انجام میشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با انحلال سازمان دفاع غیرنظامی، فلسفه وجودی آتشنشانیهای کشور بر اساس بندهای ۱۴ و ۲۰ ماده ۵۵ قانون شهرداری تعریف و از همین رو سازمانهای آتشنشانی زیرمجموعه شهرداری قلمداد و شهرداریها ملزم شدند برای حفظ شهرها از خطر سیل، حریق و دیگر مخاطرات، تدابیر مؤثری اتخاذ کنند و نظر به اینکه ایران کشوری حادثهخیز است و از ۴۰ نوع حادثه طبیعی شناخته شده، حداقل ۳۰ مورد آن در ایران امکان وقوع دارد، توجه به بحث ایمنی و تهیه و تدوین ضوابط و مقررات ایمنی برای آن امری ضروری تشخیص داده شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمنماه ۱۳۵۷ تا پایان سال ۱۳۶۸ مجموعه آتشنشانی رشد سریعی داشت و مجموع ایستگاهها به ۲۶ ایستگاه اطفاء حریق و ۷ ایستگاه امداد و نجات رسید.
آتشی که پلاسکو را خاکستر کرد
ساختمان پلاسکو، ساختمانی تجاری در ضلع شمال شرقی چهارراه استانبول، تهران بود و از آن بهعنوان اولین ساختمان بلندمرتبه و مدرن خاورمیانه یاد میشد. ساختمان پلاسکو یکی از بزرگترین مراکز پخش پوشاک مردانه در تهران بود همچنین طبقات فوقانی آن تولیدی پوشاک مردانه را داشتند. ساختمان پلاسکو در روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ پس از ۵۴ سال از زمان ساخت بر اثر آتشسوزی فرو ریخت و ۵۶۰ واحد تجاری در آن نابود شد. ساختمان پلاسکو درحالی بعد از ۳٫۵ ساعت سوختن، فروریخت که هنوز تعداد زیادی آتشنشان درحال مهار آتشسوزی، در بیرون و داخل ساختمان بودند. ساختمان پلاسکو در کنار ساختمان آلومینیوم از اولین بلندمرتبههای تهران شمرده میشد. ساختمان پلاسکو نماد تهران جدید و معماری مدرن در پایتخت و به عنوان یک نماد شاخص شهری محسوب میشد.
در کشور ما ایران بیش از ۱۶۰ سال از تأسیس اولین ایستگاه آتش نشانی در شهر تبریز به سال ۱۲۲۱ شمسی و نزدیک به هشتاد سال از تأسیس آتش نشانی پایتخت می گذرد ، اما هم چنان آتش پلاسکو هایی زبانه می کشد. …اتفاق پلاسکو برای هر ایران و ایرانی بسیار سخت و جانگداز بود و همه در آرزوی این بودند بتوانند اقدامی کنند برای نجات جان آتش نشانان ، آنان که خود همیشه ناجی بودند . و برای همه روشن بود که هیزم های آتش پلاسکو عدم توجه کافی به جان و مال مردم، و آتش نشانان فداکار بود.